فقر ؛ فقر و باز هم فقر !
تا حالا شنیده ای دختری از کوچه های دنج ظفر فاحشه شود ؟
تا حالا شنیده ای پدری که بنزش 400 میلیون است دخترش را به کاسب برای چند سوت شیشه بفروشد ؟ تا حالا شنیده ای مادری که تفریحش کلاس آشپزی فرانسویی است برود رخت شویی کند ؟ تا حالا شنیده ای دختری که گوشی موبایلش آیفون است برای مدرسه فرستادن برادرش تن فروشی کند؟
تو نه فقر را دیدی نه بیمار نه برادر و خواهر کوچک را
تو فکر میکنی وقتی زیر پسری میرود که به جای بوس بر لبانش اول باید آلتش را بوس کند لذت میبرد؟
حال دوباره تو بنویس اینها بهانه است !
[ چهارشنبه 92/5/16 ] [ 4:10 عصر ] [ حمیدرضا حق رنجبر ]